گویند امام حمید ذغالی از کودکی چنان تشنه علم بود که خانواده اش تصمیم گرفت تا دیناری فراهم آورد و وی را به قطب فرهنگ و هنر یعنی ساسکس بفرستند. وی سالهای چندی در آنجا مشغول کسب علم بودند و بالاخره با اصرار مادر محترم تصمیم به بازگشت گرفتند. در فرودگاه هی سرو جلوی ایشان را گرفتند برای بازرسی و تبلت ایشان را توقیف کردند (بماند برای چه؟) ایشان سخت پریشان شدند و به زبان اجنبی به مامور مربوطه گفتند که تبلت ایشان تمام زندگی ایشان است. مامور به ایشان چیزی گفتند که ایشان را منقلب کرد. وی گفت: "اگر زندگی تو به همین راحتی از تو گرفته شود piss تو اون زندگی!" گویند که همین شد که ایشان به ساسکس بازگشتند و چندین هارد اکسترنال خریدند و همیشه از علم و هنر کسب شده بک اپ گرفتند. البته این مساله دینار های بیشتری برای خانواده ایشان آب خورد.
- ۹۵/۱۰/۰۱